جدول جو
جدول جو

معنی لت کش - جستجوی لغت در جدول جو

لت کش
کشیدن چیزی روی زمین، کسی که چیزی را روی زمین کشد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لش کش
تصویر لش کش
وسیله ای که با آن لاشۀ گاو و گوسفند را به قصابی می برند، آنکه لاشۀ گاو و گوسفند را به قصابی می برد، وسیله ای که در آن جسد مرده را حمل کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خجالت کشیدن
تصویر خجالت کشیدن
شرمنده و شرمسار شدن
فرهنگ فارسی عمید
(بَ اَ فَ دَ)
شرمسار شدن. منفعل شدن. شرمسار گشتن. شرمگین شدن. منفعل گشتن:
خجلت عیب تن خویش و غم جهل کشد
کودکی کو نکشد زحمت استاد و ادیب.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ / تِ)
که رنج عزلت تحمل کرده باشد. در گوشه گیری به سر برده: مردم سختی دیده و عزلت کشیده را خدمت فرماید. (مجالس سعدی)
لغت نامه دهخدا
(بَ کَ دَ / دِ)
کسی که تحمل خجالت میکند. کسی که زود خجلت زده میشود. آنکه حالت قبول خجالتش زیاد است. کنایه از کم رو و غیر گستاخ و باحجب است
لغت نامه دهخدا
(خَ / خِ لَ کَ / کِ)
حالت خجالت کش. حالت شرم زده. حالت خجالت زده
لغت نامه دهخدا
(بَ اَ تَ)
شرمساری بردن. خجالت بردن. شرمگین گشتن. خجالت زده شدن. شرم زده شدن. حالت خجلت در انسان محقق شدن
لغت نامه دهخدا
(بَ گَ)
شرمگین. (آنندراج). شرمسار. خجلت زده. شرم زده. آنکه خجلت کشیده است
لغت نامه دهخدا
ارابه و جز آن که با آن لش گوسفند را بدکانهای قصابی برند، مردی که لش گوسفند را به دوش درلش کش نهد یا از آن برگیردو بدکان قصابی برد
فرهنگ لغت هوشیار
چکسیدن چکسن صور را دل شده جاذب چو عنین را به جز بخشیدن و چکسن (مولانا) شرمسار شدن خجل گشتن (از رفتار خود خجالت کشید)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لش کش
تصویر لش کش
((لَ کِ یا کَ))
ارابه و جز آن که با آن لش گوسفند را به دکان های قصابی برند، مردی که لش گوسفند را به دوش در لش کش نهد یا از آن برگیرد و به دکان قصابی برد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خجالت کشیدن
تصویر خجالت کشیدن
شرمنده شدن، شرم داشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
خجل شدن، شرمگین شدن، شرمسار شدن، شرمنده شدن، خجل گشتن، خجالت بردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
نام مرتعی در منطقه ی تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
جرم کشوسیله ای که با آن رسوب قنوات، جویبار و چاه را تخلیه
فرهنگ گویش مازندرانی
بغل دیوار
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع چهاردانگه ی شهریاری بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی در حوزه ی کارمزد شهرستان سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی